آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
خاطره من مینا | 0 | 1365 | mina68 |
خخخخ بیاین داستان واستون گزاشتم ب شرطی که شماهم داستان بزارین | 0 | 1299 | mahdi |
بیاین یک داستان جالبی رو براتون تعریف کنم شماهم داستانتونو بگید خخخخ | 0 | 916 | mahdi |
این تنها روشیه که دوستم تست کرده درست بوده...و ضرر زیادی هم دیده | 0 | 1889 | mahdi |
سلام من اسمم جواده ساکن مازندران هستم من دختری به اسم مریم دارم ،متاسفانه مادر مریم به دلیل مریضیه سختی که داشت از دنیا رفت اون موقع مریم 3 سال بیشتر نداشت، خیلی سخت بود برام بزرگ کردنش من همیشه مراقبش بودم هیچوقت تنهاش نمیزاشتم هرچی میخواست براش جور میکردم خیلی دوستش داشتم ، تا اینکه مریم چهارده ساله شد و به من گفت که این خونه رو رها کنیم بریم خونه ی جدید بخریم خسته شدم از این خونه، منم طبق معمول حرفشو گوش کردم چند ماهی گذشت تا تونستم خونه رو به فروش بگذارم و خونه ای اجاره کنم، خونه ای که در نظر گرفته بودم نزدیک یک باغی در اطراف مازندران بود همونجور که دخترم دوست داشت اتاقش رو به باغ سر سبز و قشنگی بود ، خلاصه ما خونه رو خریدیم و ساکن شدیم مدت اول به خوبی گذشت تا روزی که...
موضوعات: داستان جن , داستان رویایی ,
آخرین مطالب
رزا : قسمت اول (پنجشنبه 18 آبان 1396)
داستان جدید واقعی ( داستان مرموز من : اخرین زورته ) قسمت اول (پنجشنبه 18 آبان 1396)
ارسالی از مینا جدید (پنجشنبه 18 آبان 1396)
ارسالی از هانیه : داستان پدرم (یکشنبه 27 فروردین 1396)
ارسالی از ریحانه : هفت تپه (یکشنبه 27 فروردین 1396)