آخرین ارسال های انجمن

عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
خاطره من مینا | 0 | 381 | mina68 |
خخخخ بیاین داستان واستون گزاشتم ب شرطی که شماهم داستان بزارین | 0 | 533 | mahdi |
بیاین یک داستان جالبی رو براتون تعریف کنم شماهم داستانتونو بگید خخخخ | 0 | 262 | mahdi |
این تنها روشیه که دوستم تست کرده درست بوده...و ضرر زیادی هم دیده | 0 | 786 | mahdi |
سلام اسم من انا هستمن 25 سالمه یه روز خواب دیدم که جن داره جونمو میگیره منم هراسون از خواب بیدارشدم واین موضوع رو به کسی نگفتم از اون به بعد هر شب احساس میکردم که یکی
کنارمه بعد از اون یه روز تو خونه تنها بودم که به سمت یخچال رفتموبه طور درد ناکی جن زده شدم قدرت عجیبی پیدا کردم میتونستم از اینده بگم اما موهام سفید شده بود و بدنم کبود و رگهام قرمز حتی رنگ چشام تغییر کرده بود وقدم بلن تر شده بود مامانم این موضوع رو به یه حاج اقایی گفت اون هم با ورد ودعا دهنمو بست ومن دیگه نتونستم کاری کنم هنوزم که هنوزه اون جن درون بدن منه ومنو ازار میده حتی دعا کن های تهران منو جواب کردن خواش میکنم برام دعا کنید.
موضوعات: داستان جن ,
مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
آخرین مطالب
رزا : قسمت اول (پنجشنبه 18 آبان 1396)
داستان جدید واقعی ( داستان مرموز من : اخرین زورته ) قسمت اول (پنجشنبه 18 آبان 1396)
ارسالی از مینا جدید (پنجشنبه 18 آبان 1396)
ارسالی از هانیه : داستان پدرم (یکشنبه 27 فروردین 1396)
ارسالی از ریحانه : هفت تپه (یکشنبه 27 فروردین 1396)