
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
خاطره من مینا | 0 | 381 | mina68 |
خخخخ بیاین داستان واستون گزاشتم ب شرطی که شماهم داستان بزارین | 0 | 532 | mahdi |
بیاین یک داستان جالبی رو براتون تعریف کنم شماهم داستانتونو بگید خخخخ | 0 | 262 | mahdi |
این تنها روشیه که دوستم تست کرده درست بوده...و ضرر زیادی هم دیده | 0 | 785 | mahdi |

سلام کوثر هستم از کرمانشاه من راستش یک سالی میشه که متاهلم ، شوهرم همیشه خونه نبود مأموریت داشت باید میرفت این شهر اون شهر بخاطر همین من تو خونه تنها میموندم، یک شب جمعه بود درست به یاد دارم شوهرم تازه میخواست بره تهران واسه کاری بعد خداحافظی من خوابم نبرد رفتم پا کامپیوتر خودم رو سرگرم کردم، بعد نیم ساعت صدای آیفون خونه به گوشم خورد از اونجایی که آیفون تصویری بود اول نگاه کردم کیه، کمی جلو تر از ایفون مردی رو دیدم شاید باورتون نشه وقتی نگاه کردم اومد جلو ایفون انگار منو میدید از تو دوربین ایفون ترسیدم قیافه ی ترسناکی داشت رفتم از پنجره نگاه کنم کیه به خدا بازم اومد عقب نگاهم کرد از حرکاتم خبر داشت سریع رفتم طرف ایفون با صدا لرزان گفتم کیه؟ بله؟ جواب نداد بعد دیدم همینجوری داره نگام میکنه ترسیدم رفتم خوابیدم دیگه نیومد... میدونم ترسناک نبود ولی واقعا برای من وحشت اور بود ولی ندونستم جنه یا انسان ، موفق باشین