با سلام و خسته نباشید این داستان جن نیست بلکه اتفاق های عجیبی هست که برای من اتفاق افتاده گفتم بفرستم براتون بهتره امیدوارم خوشتون بیاد، چند سال پیش داییم فوت کرد در اثر خفگی گاز ، سالگردش یعنی یک سال بعد فوتش همگی رفته بودیم بهشت زهرا، گلی رو که گزاشته بودیم رو قبر داییم متوجه ی پرنده ی زیبایی شدیم که از جایی اومد و روی گل نشست پسر خالم و چند نفر دیگه چون این لحظه رو دیدن فیلم گرفته بودن تا به همه نشون بدن ولی خیلی ها اون پرنده رو ندیدن ولی بعضی ها دیده بودن خودم هم دیدم ولی بعدش قرار شد که پسر خالم و بقیه اونایی فیلم گرفته بودن تو فیلم اون پرنده نبود یعنی پرنده از طرف خدای مهربون به پرواز در اومده بود و رفته بود روی گل، اتفاق بعدی این بود که رفته بودیم کیش برای تفریح همین چند ماه پیش هم بود خیلی خوش گذشت قرار بود بریم زیردریا رو ببینیم با قایق های زیردریایی، منو پسر خالم چون باهم فاب هستیم رفتیم کنار هم نشستیم و از زیر دریا لذت میبردیم، که اتفاقی یک پری دریایی دیدیم صورتش خشک بود و دم داشت و کاملا شبیه دختر بود دست تکون میداد دستشم لاغر بود اندامش صورتی بود داشتیم نگاهش میکردیم که پسر خالم چون زیادی ترسوهه داد زد گفت پری دریایییییییییییی، همه واسه کنجکاوی اومدن ولی اونا ندیدن فقط ما میدیدیم اون پری که بعد چند لحظه رفتش ، امیدوارم خوشتون بیاد موفق باشید